در بحثهای اخلاقی به این نتیجه میرسیم که قرآن کریم قبل از اینکه به ما دستورهای اثباتی بدهد که بفرماید چه صفتی داشته باشید ما را از تهی بودن ذاتیمان باخبر میکند؛ یعنی به ما میفهماند در درون ذات شما چیزی نیست ولی این قدرت را دارید که فضایل را تهیه کنید.
این تعبیر (یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ) در کتابهای عقلی یک مقدار تحقیق روی آن شده ، ولی آن لطایفی که در فنّ اخلاق مطرح است در کتابهای عقلی نیست. تمام بحثهای اخلاقی در آن فقیرِ مِن الله است که از این بحثها در حکمت و کلام خبری نیست، فقیر من الله را از آن دعای نورانی وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) می توان به دست آورد که می فرماید: «أعوذ بک منک» خدایا من از تو به تو پناه میبرم! این میشود توحیدِ محض، چون هیچ حادثهای در عالم به انسان نمیرسد مگر به اذن خدا و هیچ راه حلّی برای نجات از آن حادثه نیست مگر از خدا، پس هر حادثهای بخواهد پیش بیاید از طرف خداست ما باید به او پناه ببریم؛ از او پناه ببریم که مشکلی برای ما پیش نیاید، به او پناه ببریم که اگر مشکلی پیش آمد او حل کند.این یعنی خدایا آنچه در عالم هست و تدبیر میشود به مدیریت شماست اگر یک رخداد تلخی بخواهد به ما برسد به اذن شماست و اگر این رخداد تلخ بخواهد رخت بربندد به دستور شماست، پس از شما به شما پناه میبریم!
در درون همه ما انسانها یک نحوه ربوبیتی هست که آن خودخواهی است، حالا برخیها زباندرازی میکنند نظیر فرعون میگویند: (أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی)، بعضی زبانکوتاهی میکنند حرفهای قارون را میزنند، میگویند ما خودمان زحمت کشیدیم و در عرض سی یا چهل سال عالِم یا دانشمند شدیم؛ هر دو داعی ربوبیت دارند. اینکه کسی میگوید من خودم زحمت کشیدم این مال را پیدا کردم، یا این علم را پیدا کردم، این فقرِ مِن الربوبیة ندارد، این یک زمینهای از ربوبیت را دارد، آن کمبود را میخواهد جبران کند، لذا فقرش، فقر محض نیست. فرق قارون و فرعون در درکات این کار است، فرعون صریحاً میگوید: (أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی)، قارون همین حرف را در آن درکات میانی میزند میگوید: (إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی) من خودم زحمت کشیدم، اقتصاددان بودم، مال پیدا کردم. یا اینکه کسی بگوید خودم زحمت کشیدم با استعداد بودم عالِم حوزوی یا دانشگاهی شدم. بعضی از ما اسلامی حرف میزنیم و قارونی فکر میکنیم، تا این غرور و خودخواهی به نحو سالبه کلیه محو نشد، یعنی ما فقیرِ مِن الربوبیّة نشدیم و فقیرِ الی الله هم نخواهیم بود. اینکه در آیه نورانی دارد (وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ) برای همین نکته است. فرمود اکثر مؤمنین گرفتار این خودخواهی و این داعی ربوبیتی درونی هستند، در صورت عصبانیتشان معلوم میشود، در صورت تفاخرشان معلوم میشود، در صورت اظهار فرهیختگی و نخبگیشان معلوم میشود، این است که یک گوشهای از ربوبیتخواهی در درون خیلیها هست. وقتی از امام(سلام الله علیه) سؤال میکنند که چطور اکثر مؤمنین مشرکاند فرمود: همین که میگویند اگر فلان شخص نبود، اگر فلان وسیله نبود، یا اینکه میگویند اول خدا، دوم فلان شخص!
انسان ذاتاً خالی است و ظرفیت آن را دارد که موحد باشد، میتواند مظهر خدا باشد. این اسامی نورانی که در دعای پربرکت جوشن کبیر است که بسیاری از شما انشاءالله موفقید شبهای جمعه قرائت و تلاوت میکنید، این هزار یا هزار و یک اسم، بعضیها عظیماند، بعضیها اعظماند، این رحمانیت ذات اقدس الهی، این جزء اسمای اعظم به شمار میرود، لذا شما میبینید در آیات و روایات، «الرحمن» را صفت برای چیزی قرار نمیدهند، آن را موصوف قرار میدهند ،مثل اینکه «الله» را صفت برای چیزی قرار نمیدهند موصوف قرار میدهند. بر خلاف اوصافی چون رحیم، علیم یا حکیم. گاهی انسان مظهر «رحیم» میشود که نسبت به گروه خاصی رحمت دارد ولی نسبت به دیگران بیمهر است و گاهی هم مظهر «الرحمن» میشود که نسبت به همه چیز رحم و مهربانی دارد. این دین به ما دستور داده که مظهر «الرحمن» بشویم، یعنی نسبت به همه چیز رحم و مهربانی را رعایت کنیم. اینکه آب دادن به مار و عقرب گزنده هم ثواب دارد، اینکه رفع تشنگی سگی که نجس العین است هم ثواب دارد، چون این حیوانات مخلوق خدایند و انسان شده مظهر «الرحمن». این که در روایات ما هست که هر کبدِ تشنهای را شما سیراب کنید اجر دارد، این مظهر رحمت رحمانیه است، حتی از حیوانات پایینتر، انسان اگر درختی را آب بدهد قربة الی الله، این عبادت است.
کدام انسان به این فکر است که جامد و ذیروح حیوانی و انسانی را مشمول رحمت خاصّ خود قرار بدهد، او همان انسان مسلمان است؛ اگر کسی فقیرِ محض شد، ظرفیت پیدا میکند که مظهر خدای الرحمن بشود این «الرحمن» مقابل ندارد، آن «الرحیم» است که مقابل دارد، خدا منتقم است در قبالش رحیم است. این دعای نورانی امام سجاد علیه السلام است که بارها خوانده شده، وجود مبارک امام سجاد علیه السلام به ما فرمود، درست است رحمت خدا بیش از غضب خداست، اما محور اساسی تعلیم، این نیست که رحمت خدا بیش از غضب خداست، آنکه اساس کار است این است که رحمت خدا پیش از غضب اوست نه بیش از غضب او؛ رحمت رحمانیه مقابل ندارد. آنچه به ما گفتند دستورهای دین را شما متوالیاً و مرتباً حفظ کنید، این آیه قرآن که (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا) که آمده، این مرابطه را توسعه دادند آن مرابطههای دقیق و عمیق را فقه به عهده دارد. مرابطه هم حکم فقهی خاصی دارد. مثلا مسجد خانه خداست، هر وقت انسان فرصت پیدا کرد مشرّف میشود و نماز میگذارد، اما اعتکاف یک شرایط خاصی دارد، هم زمانش مخصوص است هم مکانش مخصوص، همان طوری که اعتکاف, زمان و زمینش مخصوص است و یک عبادت خاص فقهی است، مرابطه هم حکم فقهی خاصی دارد. اینکه فرمود: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا). حالا کسی میخواهد برود جزء مدافعان حرم بشود، میخواهد مرزداری کند، این یک وقت است به طور عادی است، مثل اینکه میرود مسجد نماز میخواند و برمیگردد، که این حکم خاص ندارد، فقط ثواب خاص دارد. اما یک وقت میخواهد به این آیه عمل کند، به این آیه که عمل کند، باید حساب خاص داشته باشد. این دین به ما گفته این (رابطوا) مثل اعتکاف، حکم خاصّ خودش را دارد. اگر کسی ظهر نمازش را در مسجد خواند منتظر بود که شب فرا برسد باز در مسجد شرکت کند و نمازش را بخواند، مرتبط در پیوند دین است، این میشود (رابطوا)؛ اگر بین اعمال حسنهاش، پیوندی برقرار کند، منتظر باشد که آن نوبت برسد تا آن عمل را انجام بدهد، مصداق (رابطوا) است. ما میتوانیم این چنین باشیم، اگر (رابطوا) شدیم، دیگر راحتیم، دیگر وسطها فرصتی نیست به دیگری وقت بدهیم، چون ما منتظریم فرصت بعدی بیاید برویم مسجد، برای واجبات و مستحباتمان، برای درس و بحثمان، ما برنامهریزی کنیم، ما صبح این درس را داریم، بعدازظهر آن درس را داریم، شب آن مطالعه را داریم، همهاش برای الله باشد میشود (رابطوا). به ما فرمودند برای خودتان برنامهریزی کنید اگر شما برای خودتان برنامهریزی نکردید بیگانه برای وقتتان برنامهریزی میکند. (برگرفته ازدروس اخلاق حضرت آیت الله جوادی آملی)