سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ؛ ولی دست از طلبِ روزی می کشد، دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :23
بازدید دیروز :43
کل بازدید :93874
تعداد کل یاداشته ها : 54
103/2/16
11:46 ع

تاریخ متن

 

برخلاف سایرکتب آسمانی، تاریخِ قرآن امری شناخته شده است. آیات قرآن درطول بیست ودوسال وبلکه بیش تر(610تا632 میلادی) درزمینه های گوناگون ومورد احتیاج به وسیله رسول خدا درمیان امت خویش آورده وابلاغ شده بود. مطابق خبرمتواتر، پیروان حضرت محمد(ص)، خود مشغول حفظ وبه خاطرسپردن آیات قرآن بوده اند، به گونه ای که حتی افراد دیگری ازپیروان اوهم درمدت عمرشان،آیات قرآن را که درحافظه داشتند به صورت شفاهی به دیگران انتقال می دادند.بعد ازرحلت حضرت رسول (632/11) وبامرگ بعضی ازحافظان قرآن بود که صحابه ی پیامبرتصمیم جّدی گرفتند تا ازمصحفی تمکین کنند که می توانست ازهرگونه خطا مصون و خصوصا" برای آیندگان محفوظ باشد.این فرایند به وسیله صحابه وهمراهان نزدیک حضرت محمد(ص) مانند زید بن ثابت(متوفی 35/655) شروع شده بود، کسی که پس ازرحلت پیامبربا دقت تمام آیات قرآن را یک جا جمع کرده بود.خلیفه سوم عثمان بن عفان (متوفی 36/ 656) درایام خلافت خود به زید ودیگرعالمان مورد احترام مأموریت داد تا با تأسیس مرکزی قوی اقدام به جمع آوری نسخه ای ازقرآن بکنند که اساس همه نسخه های دیگراعم ازکتبی وشفاهی باشد.به این ترتیب پس ازگذشت بیست سال ازوفات رسول اکرم(ص) قرآن به شکلی که امروزه می بینیم ،نگاشته شده بود.آن نسخه تأئید شده ازسوی مرکز، نمونه ای شد برای کسانی که درصدد بودند تا آن را استنساخ وبه سرتاسرشهرها ی مرکزی وجهان اسلام اعلام وارسال نمایند؛البته با اعتقاد براین که، دیگرنسخه های موجود ازقرآن به درخواست خلیفه ی وقت درمعرض انهدام قرارگرفته است.دراین میان وجود لهجه های متنوع وفقدان نشانه گذاری ها ی صوتی درعربی قدیم، اختلافات ناچیزدرقرائت مصحف مورد وثوق، امرمُحتمَلی بود.درجهت ایجاد نظم واجتناب ازهرگونه گسیختگی درکار،علامت های مخصوص حروف صدادارتا انتهای قرن سوم /نهم میلادی برای زبان مشخص گردیده بود؛اما با این حال هفت نوع قرائت مختلف ازکتاب قرآن باقی ماند وپذیرفتنی ترشد.

قرآن تا شروع عصرجدید به کمک دست مورد نسخه برداری قرارگرفته وبه اطراف واکناف مناطق اسلامی فرستاده شده بود.اولین بارسال 1530 میلادی درکشوررُم بود که نسخه های قرآن به سبک جدید صنعت چاپ، تولید شد. دومین نوبت درسال 1694 درهامبورگ بود که مورد نسخه چاپی قرارگرفت.اما نخستین طبع انتقادی درقاره اروپا بود که درسال 1834توسط گوستاوفلوگل انجام شد.دراین طبع ازقرآن، شماره گذاری آیات با آن چه که درسال 1925 به عنوان الگوومعیاردرکشورمصرچاپ شده بود،اندکی تغییرپیدا کرد؛البته این نسخه مورد استفاده ی عده زیادی ازمحققان غربی نیزهست.نسخه های چاپی کشورپاکستان وهند اغلب ازچاپ مصرپیروی می کنند به استنثنای آنهایی که عبارت قرآنی «بسم الله الرحمان الرحیم» را به عنوان یک آیه ازسوره به حساب می آورند.اختلاف درشمارش آیات تنها تعداد اندکی ازآنها را شامل می شود وانعکاس اختلاف تفسیربه جاهای معین درانتهای آیات برمی گردد.

قرآن فقط به زبان عربی دارای اعتباروقابل اعتماد است.حتی کسانی که به لسان عربی تکلم نمی کنند نیزعبادات خود را به این زبان انجام می دهند، بنابراین لسان مسلمان عابد درسرتا سردنیای اسلام بین مسلمین، نماد وحدتی عظیم وبزرگ است.با این حال،قرآن ترجمه های بی شماری درطول دوران داشته است. نخستین ترجمه ی قرآن به زبان لاتینی درقرن دوازده میلادی به وسیله ی راهبی محترم ازصومعه کلونی درفرانسه انجام گرفت .آن ترجمه درقرن شانزده درسوئیس بود که صورت انتشاربه خود گرفت. امروزقرآن با سهولت تمام به همه ی زبان ها دردسترس عموم قرارگرفته است.

 

 

ارتباط قرآن با کتب مقدس دیگر

 

قرآن ارجاعات بی شماری نسبت به کتب متقدم آیین یکتاپرستی دارد که هویت آنها به نام تورات وانجیل شناخته می شود ومردم با متون آنها احساس خویشی وقرابت می کنند ودرنتیجه به این کتاب ها ی مقدس صرفا" به دیده ی روایت های تاریخی نمی نگرند.درازای آن قرآن درصدد است با استفاده ازشخصیت ها ورویداد های آشنا با ذهن عموم ،نسبت به یهود ونصاری نگاهی مخصوص ازنوع اخلاقی وکلامی درست کند. به عنوان مثال دربسیاری ازموارد راجع به آدم ابوالبشر،نوح،ابراهیم،اسحاق ویعقوب،موسی وعیسی درقرآن البته نه به ترتیب تاریخ ظهورآنها ،ذکرنام شده است.قرآن درنهایت آسانی وازروی حقیقت، سُنّت یکتا پرستی را به مثابه یک «مذهب یا دین» فرض کرده است.معنی یکتا پرستی دینی هم با بستن میثاق بین خدا وانسان اززمان حضرت ابراهیم(ع) آغازگشت.اِخبارآن به مستمعین درکتاب حضرت محمد(ص) به صورت یکسان چنین است:ازدین،همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود،ونیزآنچه را که به تووحی کردیم وآنچه را که به ابراهیم وموسی وعیسی ،سفارش کردیم که دین را استواربدارید ودرآن،به پراکندگی نیفتید؛(42/13) قرآن مهم ترین اساس شناخت وتشخیص اعتقادات درست ازنادرست را برروی دین ابراهیم بنا نهاده وبه وضوح برای تثبیت موقعیتش درسُنّت وحی ،آیات زیر را به طورهمسان آورده است:وگفتند:یهودی یا مسیحی باشید تا راه بیابید؛بگو  :   (خیر) بلکه ما،برآیین ابراهیم حنیف هستیم واوازمشرکان نبود.بگویید ما به خداوند وبه آنچه ازسوی ما وبه سوی ابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب ونبیرگان ،فروفرستاده شده وبه آنچه به موسی وعیسی وآنچه به (دیگر)پیامبران ازسوی پروردگارشان داده شده است ،ایمان آورده ایم؛میان هیچ یک ازآنان فرق نمی نهیم ومافرمانبرداراوییم.(2/135-136).

اگرچه این آیین یکتاپرستی پیش ازحضرت محمد(ص) یک دین دورازخطا ونقص بود،اما قرآن می گوید قومی که کتاب مقدس مورد قبول نیزبا آنها همراه بود، معهذا درباره قرآن شک وشبهه داشتند.(42/13).این چنین مردمی چه به واسطه جهل وچه ازروی عمد،درهردوحالت پیام وحی را تحریف می کردند . بسیاری ازیهودیان ومسیحیان درخط مخالفت واختلاف افکنی افتاده بودند وهریک ازآنان ادعای حقیقت داشتند وگمان می بردند که گوهرحقیقی نزد آنهاست. قرآن درمقام نصیحت برآمده وبه آنان توصیه کرد که اگرکتاب مقدس شان را به درستی بنگرند وآن را مورد فهم قرار دهند هرگزدست به معارضه وستیزنخواهند زد وبلکه بیش تر،به این نکته پی خواهند برد که قرآن حقیقتا" کتاب های وحیانی قبل ازخود را تأیید وتصدیق کرده است.قرآن دراین باره می فرماید: واین کتاب خجسته ای است که آن را فروفرستاده ایم،آنچه را پیش ازآن بوده است،راست می شمارد(6/93). بدین گونه قرآن خودش را پیشکش درراستای تصدیق کردن وروشنی بخشیدن به مذهب حقیقی توحید نمود.

 کیش ابراهیم را یهودیان دین یهودیت ومسیحیان آیین مسیحیت می نامند درحالی که به راستی سنت واحد است.قرآن دراین مورد می فرماید:بی گمان این قرآن،برای بنی اسرائیل بیشترآنچه را درآن اختلاف دارند،بازمی گوید.وآن ،رهنمود وبخشایشی برای مؤمنان است(27/76-77). حضرت محمد(ص) نیزهدیه ای است که به خواست الهی بعنوان حلقه ای اززنجیره ی ناگسستنی پیامبران ،ازطرف خدا جهت دریافت وحی به سوی بشریت فرستاده شده است،هم چنان که عیسی وموسی پیش ازاو فرستاده شده بودند؛ قرآن می فرماید:و(یاد کن) آن گاه را که موسی به قوم خود گفت:ای قوم من،چرا مرا آزارمی دهید با آنکه می دانید من پیامبرخداوند به سوی شمایم؟...و(یادکن)آنگاه را که عیسی پسرمریم گفت:ای بنی اسرائیل من فرستاده خداوند به سوی شمایم،توراتی که پیش ازمن بوده است،راست می شمارم ونوید دهنده به پیامبری هستم که پس ازمن خواهد آمد ونام اواحمداست؛اما چون (آن پیامبر) برهان های روشن را برای آنها آورد،گفتند :این جادویی آشکاراست.(61/5-6).

نا گفته نماند اسم «احمد» درمسیرنبوت به محمد احاله ی نام داده شده است،عقیده مسلمین براین است که خبرخاص ِّ ظهورحضرت محمد(ص) ازکتب مقدس مسیحیان حذف شده بود ویا حداقل خبرعامِّ مربوط به آمدن محمد(ص) ، بعد ازحضرت عیسی ( برای نمونه،یوحنا 33-6:16) تفسیرغلط داشته است.قرآن به روشنی تمام ، همانند رسالت پیشین نمره ورقم را مطرح ساخت.برای مثال،هنگامی که ابراهیم ،درجه ی اسلام خود را با قربانی کردن فرزندش برای خشنودی خدا به مرحله  اثبات رسانید ،غالبا"پرسیده می شود کدام یک ازپسرانش براین امرآماده شد؟ درجواب گفته می شود البته پسرش اسماعیل بود ونه فرزند دیگرش اسحاق،   هم چنان که یهودیان ومسیحیان به آن اعتقاد دارند.

باری هم چنان که عمل ابراهیم (ع) به صورت فردی وصف شده است اما پاداش اوهم تخصیص متوالی نسل پیامبری درخانواده اونبود. بزرگ قوم ازطریق عبودیت وخدمت خلق خدا کردن به عنوان یک الگوواسوه برای دیگران که ازاوقصد پیروی دارند،درمی آید، اما هرکدام ازآنها نیزبه طورشخصی باید پاداش خودشان را ازخداوند اخذ نمایند واین جزدرسایه ی تسلیم کردن خویش به خواست الهی به دست نمی آید. قرآن دراین زمینه می فرماید:کسانی که بدان ها کتاب(آسمانی) داده ایم،آن را چنان که سزاوارخواندن آن است،می خوانند؛آنان بدان ایمان دارند،وکسانی که به آن آنکارورزند،زیانکارند.ای بنی اسرائیل نعمت مرا که ارزانی شما داشتم ؛به یاد آورید و(نیزیادکنید) که من شما را برجهانیان برتری دادم.وازروزی پروا کنید که هیچ کاری ازکسی برای کسی برنمی آید وازاو،جایگزینی پذیرفته نمی گردد و   میانجی گری، سودی برای اوندارد وآنان ،یاری نخواهند شد.و(یادکن) آنگاه را که پروردگارابراهیم،اورا با کلماتی آزمود،واوآنها را به انجام رسانید؛ فرمود:من تورا پیشوای مردم می گمارم.(ابراهیم ) گفت :وازفرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستم کاران نمی رسد.(2/122-125).

به همین نحو،قرآن عقیده آنان که می گویند عیسی پسرخدا است را مورد انتقاد وتصحیح قرارمی دهد. قرآن می گوید که عیسی یک پیامبربزرگ بود؛ درحقیقت، اورا «مسیح» نامیده است. بازقرآن عیسی مسیح را به عنوان معجزه به حساب می آورد هرچند کارهایش درکتب مقدس مسیحیان نیامده است. قرآن عیسی را «پسرمریم» می نامد، نه پسرخدا(2/88 ، 2/254 ، 3/46 وغیره).اویک پیامبربود (4/172) وخداوند آفریدگارهمه ی موجودات است،قرآن دراین رابطه می گوید،نه خداوند زاد و ولدی دارد ونه عیسی مقام مافوق وجود به عنوان یک عبد خدا را دارا است(4/172-173).قرآن می گوید که عیسی مصلوب نبود ،فقط امربرآنها مشتبه شد چنان که گویی حضرت عیسی را به قتل رساندند درحالی که خداوند اورا نزد خویش فرا بُرد (4/158).

گذشته ازاین، قرآن هم چنان به پیامبران ناشناخته ی یهودیان ومسیحیان نیز اشاره می کند.برای نمونه یازدهمین سوره ازقرآن به نام حضرت هود است، پیامبری که قوم خویش را به پیروی ازخدا مورد خطاب وعتاب قرارداد اما آنان سخنان اورا نپذیرفتند وازپیش خود راندند.مشابه این عمل را با صالح پیامبرانجام دادند وبرای گوشمالی آنها ، خداوند به مصیبتی بزرگ دچارشان ساخت.به همین گونه ،قرآن داستان قوم مَدیَن را نقل می کند ، کسانی که پیامبرشان حضرت شعیب بود وپیوسته سخنان او را به باد نسیان می سپردند وبا آن ازدرمخالفت برمی آمدند.ازنقطه نظراین قبیل قصه ها ،قوم لوط که هم جنس های خود را دوست می داشتند والبته قومی معاند با وحی خداوند هستند که تن به خطربزرگی داده بودند.

بعد ازآن، قرآن آخرین پیام روشن وحی را مورد تصدیق قرارداد وگفت آنها کسانیند که پیام آورده شده توسط حضرت محمد(ص) را به دیده قبول نگریستند ودرنتیجه بهترین امتی شدند که خداوند درباره ایشان می فرماید: شما بهترین گروهی بوده اید که (به عنوان نمونه) برای مردم ،پدید آورده اند؛که به کارپسندیده فرمان می دهید واز(کار) ناپسند بازمی دارید،وبه خداوند ایمان دارید؛ و اهل کتاب اگرایمان می آوردند برای آنان بهتربود؛برخی ازآنها مؤمن اما بسیاری ازآنان نافرمانند.(3/111).

قرآن تجلی کامل اراده الهی است ونه برخاسته ازضرورت ونیازمندی ازدیگران. قرآن دریکی ازآیاتش که مربوط به انتهای زندگی خاکی پیامبرنیزهست چنین می فرماید:امروزدین تان را کامل ونعمتم را برشما تمام کردم واسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم .پس هرکه درقحطی وگرسنگی ،ناگزیر(ازخوردن گوشت حرام) شود،...خداوند آمرزنده ای بخشاینده است.(5/4).بنابراین سلسله ی جلیله ی پیامبران با حضرت محمد پایان می پذیرد.قرآن ایشان را «خاتَم النّبییّن» نامیده است.(33/41).درواقع امت های پیشین پیامبران را انسان هایی اختصاصی فرض می کردند که برگزیده ی مشیت الهی هستند ومافوق شرح وتفسیرند؛ قرآن می گوید:واگرپروردگارت  می خواست ،مردم را امتی یگانه می کرد؛وآنان هماره اختلاف  می ورزند؛(11/119 ،2/213 ،10/19). درجهان امروز، بیش ترازجنگ و ستیزبرروی عقاید، نزدهمه کسانی که ادعای اعتقادی درسینه می توانند داشته باشند حقیقتا"«درمقام عرضه و مقایسه با یکی دیگرازکتب مقدس »،مسلمانان این عقیده را دارند که پیام وحی قرآن برای تمام مردم وبرای همه زمان ها درنظرگرفته شده ونافذ است.

 

 

 

 

 

مشخصات کتاب شناختی این اثرچنین است:

 

Tamara Sonn (2006)."Introducing of the Quran" , Black well Publishing Ltd , pp.3-8

 

لازم به ذکراست که دربرگردان آیات قرآن کریم،ازترجمه آقای موسوی گرمارودی استفاده شد.