خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :48
کل بازدید :106252
تعداد کل یاداشته ها : 55
03/12/30
1:2 ص

در شب خاطره ی جمعه و اوقات غروب

درچنین ظلمت ایام خزان

برگ ریزان

فقط یک چنار ازدل زنده ی نسلی دیگر

یک زیتون ، خوانده آیات کتاب

همه درارض وجود یا که درباغ شهود

نگران گل و دل های بهارست

که اینک:

همه پژمرده ،پراکنده شدند.

بشتاب که اینان نفس گرم ترا خارج

ازشکل قفس باز خریدارند

ورنه  با جام امید پرازعشق ویقین

درتو و بیشه ی تو ،در کران خانه ی جم

رفتن جوی به دریا را

تجربه خواهند کرد.

 

 

 

 


91/7/21::: 5:10 ع
نظر()